در زمانهای که انبوهی از خردهصداهای چپ در فضای دیجیتالی فعالاند میتوان پرسید: اضافهکردن یکی دیگر به این مجموعهی پراکنده و ناهمگون چه ضرورت یا چه توجیهی دارد؟ در این نوشتار آغازین میکوشیم از خلال پاسخ به این پرسش نوعی «دربارهی ما» در اختیار مخاطبان بالقوهی «رود» قرار دهیم. در کنار آن، مختصری هم دربارهی رویهی کاری این رسانه، آنطور که فعلاً در نظر داریم، توضیح میدهیم.
چرا یک خردهصدای دیگر:
پراکندگی و ناهمگونی تلاشهای جمعی و صداها و رسانههای مربوطه پیامد و بازتابیست از موقعیت عامتر شکست و افول تاریخی چپ که ما را احاطه کرده است: استمرار تلاشهای خُرد در این وضعیت بازدارنده مبتنی بر این باور بوده است که چنین وضعیتی نه لزوما ایستا و ماندگار است، و نه لزوما فاقد مازادهای مثبت و مفید. اما چگونه به این وضعیت رسیدیم:
تسریع روند افول سوسیالیسم اردوگاهی در دو دههی پایانی حیاتاش مقارن بود با بالیدن و رواج دو ایدئولوژی نولیبرالیسم و پستمدرنیسم که بنا به شرایط تاریخی و خویشاوندیشان بهسهولت ترکیب شدند و هژمونی یافتند. تلفیق موثر این هژمونی با سازوکارهای سرکوب دولتیِ نیروها و سنتهای چپ (میراث جانسخت جنگسرد)، به روند سیاستزدایی نولیبرالی شتاب داد و رویههای حذف همهجانبهی چپ از سپهر عمومی را تسهیل و تسریع کرد. همراه با افول چشمگیر رویای سوسیالیستی، جنبش جهانی ضدسرمایهداری هم رو به محاق رفت و به مجموعهی پراکندهای از تحرکات موقتی و تدافعی و یا نوستالژیک فروکاسته شد. در بافتار تاریخی شکست و زوال چپ و پیشروی تهاجمیِ سرمایهداری (با همراهی دولتها) نیروهای جداافتادهی خانوادهی جهانی چپ با موقعیت ضدانقلابی تازهای روبرو شدند که برای مواجهه با آن آماده نبودند: اینک جنبش سوسیالیستی، در غیاب متولیان انحصاری دولتی و احزاب گوش به فرمانشان، نیازمند پویش و سازمانیابی و هدایتی از پایین بود. اما همراه با ناپدیدشدن وعدههای محتوم پیروزی از جانب دولتها و احزاب برادر، نقشههای کلان پیشروی هم بیاعتبار شده بودند، بیآنکه توافقی عمومی در مورد دلایل شکست و مسیرهای بدیل شکل گرفته باشد. در مواجهه با شوک این خلاء تاریخی بسیاری از نیروها و جریانات سابقا چپ یا منفعل و منزوی شدند؛ یا به نوکیشان راست و مبلغان الوهیت سرمایهداری بدل شدند؛ و یا کنش سیاسیِ «متفاوت»شان را مطابق با منطق سرمایهدارانه (نظیر فردگرایی و رقابت) بهروزرسانی کردند.
در چنین دورانی، نیروهای بازماندهی چپ هر یک بهطریقی و با پیشزمینههای متفاوتی از تجارب و دغدغهمندی در حوزههای متفاوتی از تمرکز پراتیک، در حال سعی و خطا و تمرین بودهاند، تا پیش از همه در نظم فراگیری که بر پایهی «بدیلی وجود ندارد» بازآرایی شده بود ادغام نشوند و در مقابل طوفان فردگرایی، توان جمعیشان را پرورش دهند. کوششهای متنوع آنها/ما عمدتا معطوف به آن بوده که موقعیت تاریخی و اجتماعی خود را بهتر دریابند تا شالودهی جهتیابیشان باشد؛ و ضمن مشارکت در جنبشهای اعتراضی کوشیدهاند صدایشان را پیدا کنند و همصداییها را.
در این دورهی برزخی و نفسگیر که پیمودن مسیرهای سعی و خطا عمدتا در حلقههای کوچک رخ میدهد و فاقد پشتوانهی کافی برای فعالیتهای موثر است، نفس حرکت جمعی امید و آمادگی میدهد برای گامهای جمعی بزرگتر و اقدامات موثرتر. ما نیز همچون بسیاری دیگر، بهناچار از دغدغههایمان شروع کردهایم و پرسانپرسان جلو آمدهایم تا قدمهای بعدیمان و خودمان را پیدا کنیم. اما از آنجا که دغدغهها و پرسشهامان معطوف به امر سیاسیست و ماهیت عمومی دارد، میتوانیم و میباید آنها را با دیگران به اشتراک بگذاریم.
برپایی یک رسانهی کوچک همانند آن است که در حال حرکت بلندبلند با خودمان و دیگران فکر کنیم و حرف بزنیم؛ با این باور و امید که استمرار این پویش – در عینِ تعهد به جستجوگری و مواجههی عمومی – میتواند دغدغهها و تجارب و صدای ما را با دیگران پیوند بزند، دیدگاهها را صیقل دهد، و فرصتهای همگامی خلق کند. با اینکه فرآیند پیوندیابی و همگامی هیچگاه خودبهخودی شکل نمیگیرد، ولی میدانیم که رودی که آرمان ماست تنها از به هم پیوستن جویبارهای کوچک شکل خواهد گرفت. پس، نام رود بیانگر جایگاه خود این خردهرسانه یا حلقهی موسس آن نیست، بلکه به آماج این حرکت اشاره دارد.
روال کار این رسانه چیست:
ما در «رود» در بازههای زمانی چندماهه بر موضوعات معینی تمرکز میکنیم که برای ما مسالهاند و فکر میکنیم پرسشهای باز جنبش سوسیالیستی (ازجمله در جغرافیای ایران) هستند. این تمرکز موضوعی اولویت کاری ما خواهد بود، چرا که در رسانههای چپ عمدتا با انتشار انبانی از مطالب متنوع روبرو هستیم که گرچه فینفسه مفیدند اما بهقدر کافی زمینهی کنکاش در یک موضوع مشخص را فراهم نمیآورند.
برای پیگیری این هدف، میکوشیم مهمترین پاسخهای دادهشده به هر پرسش/مسالهی معین را گردآوری و در ترتیبی معقول (در حد توانمان) معرفی و بازنشر و در مواردی هم ترجمه کنیم. هدف ما از این کار فراهمکردن امکان بهتری برای بازاندیشی انتقادی و سنتز دیدگاهها و پاسخهاست. در این میان، گهگاه نظرات خودمان را هم بیان میکنیم، اگر حرف تازه و مفیدی برای درک بهتر موضوع مورد بحث داشته باشیم. مشارکت مخاطبان در معرفی متنهای مفید یا بیان دیدگاههایشان قطعاً برای هدف ما راهگشا خواهد بود.
از چه موضوعی شروع میکنیم:
موضوعی که از آن آغاز میکنیم مسالهی سازمانیابی است. از نظر ما این یکی از مهمترین و عاجلترین پرسشهای باز چپ سوسیالیستی است که سهم قابلتوجهی در بنبست سیاست چپ دارد. در تاریخ جهانی جنبش سوسیالیستی مجموعهی متنوعی از تجارب و سنتهای سازمانیابی و سازماندهی وجود داشتهاند و برخی از آنها تحت تأثیر روایتهای مسلط مارکسیسم و سیاست مارکسیستی به الگوهای کلاسیک سازماندهی/سازمانیابی بدل شدهاند. اما غنای دستاوردهای گذشته بهخودیِ خود برای پرکردن خلاء سازمانیابی در زمانهی ما کافی نبودهاند؛ حتی تلاشهای متعدد برای معرفی و کاربست رویکردهای غیرارتدوکس به سازمانیابی هم ظاهراً تلاشهایی برای احیای «بدیل»هایی بودهاند که لزوماً با شرایط و نیازهای امروز همخوانی ندارند. بهباور ما، از آنجا که مقولهی سازمانیابی محل تلاقی سپهر سیاسی (ساختارها) و سپهر سوژگی (فردیت و آگاهی) است، پیوند ویژهای با سیالیت شرایط تاریخی-انضمامی دارد. از این رو، پاسخ به این پرسش قابل نسخهبرداری از گذشته نیست، هرچند بیگمان از تجارب و دستاوردهای گذشته غنی میشود. پشتوانهی امید ما همراهی شما در این جستجوگری است.
